نوشته های کوتاه یک پیانیست غیر حرفه ای

ترانه های فرانسوی

تنهايي مدرن . . .


پیش نوشت یک: ده روز پیش، بیستم اکتبر 1917 تولد ژان پیر ملویل، کارگردان موج نوی سینمای فرانسه بود. حتی اگر اسم او را نشنیده باشید بدون شک نام فیلمهای بزرگی را چون سامورایی، کلاه، پلیس، ارتش سایه ها، لئون مورن کشیش، دایره سرخ و نفس دوباره با بازیهای بی نظیر مردان بزرگ سینمای فرانسه همچون آلن دلون، ژان پل بلموندو و لينو وانتورا شنیده یا آنها را دیده اید.

پیش نوشت دو: ایزابل اُوبره، خواننده بزرگ و قدیمی فرانسوی که ترانه های او را بسیار دوست دارم در برخی از آثار ژان پیر ملویل به عنوان خواننده تیتراژ پایانی با او همکاری دارد. (شاید اگر بار دیگر آخرین صحنه فیلم پلیس ساخته ملویل را تماشا کنید صدای نابش را به خاطر بیاورید.) ترانه ای را که برای دانلود در پی نوشت گذاشته و ترجمه اش را در این پست قرار داده ام از ترانه های دهه هفتاد ایزابل اُوبره است.

پی نوشت سه: این پست را برای چند روز قبل به بهانه تولد ژان پیر ملویل در نظر گرفته بودم، اما چون نتوانستم ترجمه ترانه Ne Me Quitte Pas را تا آن زمان آماده کنم با چند روز تاخیر آن را در این پست قرار می دهم.
=============================

ترکم مکن
باید فراموش کرد

همه آنچه را که فراموش شدنی ست

و همه آنچه را که تا به امروز رخ داده است

و زمان هایی را که برای فهمیدن «چگونه»ها

به هدر دادیم

و ساعت هایی را که در آن

با ضربات ِ «چرا»ها

قلب خوشبختی را کشتیم

ترکم مکن ( چهار بار )

من به تو مرواریدهای باران را
هدیه می دهم
هم آنها که از سرزمینی می آیند
که هرگز در آن بارانی نمی بارد
من زمین را تا لحظه مرگم
تا آن هنگام که تن تو را با طلا و نور بپوشانم
حفر خواهم کرد
من سرزمینی را خواهم ساخت
که در آن عشق، پادشاه است
که در آن عشق، قانون است
و تو ملکه اش
ترکم مکن ( پنج بار )

من واژگانی درک نشدنی
خلق خواهم کرد

واژگانی که تنها تو آنها را می فهمی

برایت از معشوقه هایی خواهم گفت

که زمانی از عشق گریختند

اما دیگر بار به سویش بازآمدند

برایت از پادشاهی خواهم گفت

که مرگ

به خاطر ندیدن تو

او را در بر گرفت

ترکم مکن ( چهار بار )

اغلب فوران دوباره آتشفشان های کهن را دیده ایم
هم آنها که پیش از آن
تصور می کردیم بسیار قدیمی اند
زمین های سوخته
حتی از بهترین فصل برداشت گندم
محصول بیشتری می دهند
و هنگامی که غروب فرا می رسد
در آسمان رخشنده
رنگ های سرخ و سیاه
هرگز با یکدیگر ترکیب نمی شوند
ترکم مکن ( پنج بار )

دیگر نخواهم گریست
دیگر سخن نخواهم گفت

خود را مخفی خواهم کرد

آنجا که بتوانم تو را تماشا کنم

آنگاه که می رقصی و لبخند می زنی

و صدایت را بشنوم

آنگاه که آواز می خوانی و می خندی

بگذار تا

سایه ی سایه ات شوم

سایه ی دستت شوم

سایه سگت شوم

ترکم مکن ( چهار بار )

ترجمه: سامان

Ne me quitte pas
Il faut oublier
Tout peut s’oublier
Qui s’enfuit déjà
Oublier le temps
Des malentendus
Et le temps perdu
A savoir comment
Oublier ces heures
Qui tuaient parfois
A coups de pourquoi
Le coeur du bonheur
Ne me quitte pas 4x

Moi je t’offrirai
Des perles de pluie
Venues de pays
Où il ne pleut pas
Je creuserai la terre
Jusqu’après ma mort
Pour couvrir ton corps
D’or et de lumière
Je ferai un domaine
Où l’amour sera roi
Où l’amour sera loi
Où tu seras reine
Ne me quitte pas 5x

Je t’inventerai
Des mots insensés

Que tu comprendras

Je te parlerai

De ces amants-là

Qui ont vue deux fois

Leurs coeurs s’embraser

Je te raconterai

L’histoire de ce roi

Mort de n’avoir pas

Pu te rencontrer

Ne me quitte pas 4x

On a vu souvent
Rejaillir le feu
De l’ancien volcan
Qu’on croyait trop vieux
Il est paraît-il
Des terres brûlées
Donnant plus de blé
Qu’un meilleur avril
Et quand vient le soir
Pour qu’un ciel flamboie
Le rouge et le noir
Ne s’épousent-ils pas
Ne me quitte pas 5x

Je ne vais plus pleurer
Je ne vais plus parler

Je me cacherai là

A te regarder

Danser et sourire

Et à t’écouter

Chanter et puis rire

Laisse-moi devenir

L’ombre de ton ombre

L’ombre de ta main

L’ombre de ton chien

Ne me quitte pas 4x

==========================
پی نوشت یک: ترانه مشهور فوق با نام Ne me quitte pas به معنی ترکم مکن نخستین بار توسط شاعر و خواننده فرانسوی ژاک برل در سال 1959 نوشته و اجرا شد. با این حال خوانندگان فرانسوی بسیاری از جمله ایزابل اُبره بعده ها این ترانه را اجرا کردند. همچنین ترجمه های متعددی به ده ها زبان دنیا از این ترانه انجام شد. یکی از این ترجمه های معروف ترجمه ای آزاد به زبان انگلیسی ست که If You Go Away نام دارد که توسط Rod McKuen اجرا شده است. پیشنهاد می کنم به هر سه ترانه گوش کنید. صدای ایزابل اُوبره را از آن رو دوست دارم که ناخودآگاه مرا به یاد فضاهای ناب نوآر ملویل می اندازد.

پی نوشت دو: دانلود ترانه Ne me quittes pas با اجرای Isabelle Aubret

پی نوشت سه: دانلود ترانه If you go away با اجرای Rod McKuen

پی نوشت چهار: دانلود ترانه Ne me quittes pas با اجرای Jeacques Brel

پی نوشت پنج: هیچ تنهایی بالاتر از تنهایی یک سامورایی نیست، شاید تنهایی یک ببر در جنگلی بزرگ. (مکتب بوشیدو)


Le Tunnel d’Or


خاطرات و آموزه هایی را که در کودکی به گونه ای دیگرگون و از مسیری متفاوت با آموزه های کلیشه ای پدران و مادران و قالب های تهوع آور مدرسه در روحمان در گوشه ای به ظاهر یکسره فراموش شده اندوخته ایم، تا لحظه مرگ همواره در میان نوای موسیقی ای، تماشای صحنه ای، یا حتی گذر ناگهانی نسیمی آلوده به  بوی ساحل باز می شناسیم. اولین بار که کلمات و جملات زبان فرانسه را شنیدم پنج یا شش ساله بودم. وقتی مردی ریشو و چاق در تلویزیون به فرانسه شروع به صحبت کرد، من که در حال نقاشی کشیدن بودم آنچنان حس ناشناخته ی لذت ناکی را در میان آن واژه ها یافتم که ناخودآگاه سرم را از روی کاغذ بلند کردم تا منبع آن صوت ماورایی و آن ابهام جادویی را بیابم، ابهامی که شبیه سرچشمه اصلی همه عشق های دنیایی مان به دلدار، یعنی ناشناخته و رمز آلود بودن وجود اوست. در آن لحظه که حس کردم به ورطه ای صلب و سراسر به رنگ گندم پرتاب شده ام نمی دانستم که عشق به آن زبان به آرامی در من در حال شکل گرفتن است، بدون آنکه حتی واژه «زبان» را به درستی درک کنم و بدانم که لمس این دلدار و قدم نهادن در آن گندم زار رمزآلود سالها بعد برایم میسر می گردد. امروز، که قواعد آن زبان را فرا گرفته ام شاید دیگر غلظت مبهم تلفظ واژه ای چون اوانتووغ برایم به مانند سابق که نمی شناختمش نباشد و هرگاه ترانه ای فرانسوی را می شنوم  دیگر از آن جنبه رمزآلود و ثقیل واژگانش به اوج لذت نرسم اما همچنان به ناگاه به همان پهنه صلب و یکدست به رنگ گندم پرتاب می شوم، پهنه ای که این بار ردپاهای فراوانی را در آن می بینم.

Regarde, il gèle, là sous mes yeux
Des stalactites de rêves, trop vieux
Toutes ces promesses, qui s’évaporent
Vers d’autres ciels, vers d’autres ports

Et mes rêves s’accrochent à tes phalanges
Je t’aime trop fort, ça te dérange
Et mes rêves se brisent sur tes phalanges
Je t’aime trop fort
Mon ange, mon ange

De mille saveurs, une seule me touche
Lorsque tes lèvres, effleurent ma bouche
De tous ces vents, un seul m’emporte
Lorsque ton ombre, passe ma porte

Et mes rêves s’accrochent à tes phalanges
Je t’aime trop fort, ça te dérange
Et mes rêves se brisent sur tes phalanges
Je t’aime trop fort
Mon ange, mon ange

Prends mes soupirs, donne-moi des larmes
A trop mourir, on pose les armes
Respire encore, mon doux mensonge
Que sous ton souffle, le temps s’allonge

Et mes rêves s’accrochent à tes phalanges
Je t’aime trop fort, ça te dérange
Et mes rêves se brisent sur tes phalanges
Je t’aime trop fort
Mon ange, mon ange

Seul sur nos cendres, en équilibre
Mes poumons pleurent, mon cœur est libre
Ta voix s’efface, de mes pensées
J’apprivoiserai, ma liberté

Et mes rêves s’accrochent à tes phalanges
Je t’aime trop fort, ça te dérange
Et mes rêves se brisent sur tes phalanges
Je t’aime trop fort
Mon ange, mon ange

نگاه کن به قندیلک های رویاها،
که دیر زمانی ست،
اینجا در زیر چشمانم شکل می گیرد،
به همه این امیدها،
که به سوی دیگر آسمانها، به سوی دیگر دروازه ها،
در حال تبخیرند،

و رویاهای من به بند انگشتانت گره می خورد،
بی نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می دهد،
و رویاهایم بر روی بند انگشتانت می شکند،
فرشته من، فرشته من

از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس می کند،
هنگامی که لبهایت بر لبهایم قرار می گیرد،
از میان همه این بادها، تنها یکی مرا با خود می برد،
هنگامی که سایه ات بر درب اتاقم می گذرد،

و رویاهای من به بند انگشتانت گره می خورد،
بی نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می دهد،
و رویاهایم بر روی بند انگشتانت می شکند،
فرشته من، فرشته من

آهم را بگیر، اشکم را بده،
آنگاه که خود را بسیار نزدیک به مرگ می بینیم،
به ناچار تسلیم می شویم،
( در ترجمه این جمله اطمینان ندارم! A trop mourir, on pose les armes )
دوباره نفس بکش دروغ دلپذیر من،
که زمان با نفس های تو جریان می یابد،

و رویاهای من به بند انگشتانت گره می خورد،
بی نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می دهد،
و رویاهایم بر روی بند انگشتانت می شکند،
فرشته من، فرشته من

تنها، بر روی خاکستر خاطراتمان،
آرام و ثابت،
ریه هایم می گرید،
اما قلبم آزاد است،
و صدای تو به آرامی از اندیشه ام محو می شود،
من آزادی ام را رام خواهم کرد.

و رویاهای من به بند انگشتانت می چسبد،
و بسیار دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می دهد،
و رویاهایم بر روی بند انگشتانت می شکند،
فرشته من، فرشته من.

( ترجمه: سامان )
( نام ترانه: Le Tunnel d’Or  از گروه AaRON  به خوانندگی
Simon Buret)
==========
پی نوشت I: دانلود ترانه Le Tunnel d’Or
پی نوشت II: این پست را به آیات زمینی تقدیم می کنم؛ هادی که سلیقه موسیقایی اش را دوست دارم.